بازار پرازدحام و پیچیده امروزی
برای انجام یک فروش خوب، ممکن است کالای شما قیمت مناسب، کیفیت عالی، زمان تحویل سریع، خدمات پس ازفروش، شرایط مناسب پرداخت و بسیاری از فاکتورهای مهم و تاثیرگذار در فروش را داشته باشد. حتی فروشنده دقیقا بتواند تیپ شخصیتی مشتریان را به خوبی تشخیص دهد. چه بسا فروشنده در رعایت اصول مشتریمداری نیز تا سرحد وسواس اعتقاد داشته باشد و احترام قائل شود؛ به گونهای که حتی معتقد باشد در دنیای تجارت امروزی، مشتریصاحب کسب وکار است؛ چرا که رضایت و خشنودی او باعث بقای کسبوکار میشود. این طور بیان کنم که از نظر خود فروشنده، همه چیز برای یک فروش موفق آماده و مهیا باشد؛ اما فروشنده به دریافت سفارش یا فروش، موفق نشود. چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟
در بازار ازدحام و پیچده امروزی، تسلط و مهارت در برقراری ارتباط، یکی از عناصر کلیدی موفقیت در فروش است. بدون آگاهی از مهارتهای غیرکلامی (زبان بدن)، نمیتوانید پیامهای غیرکلامی مشتری را که ممکن است با پیامهای شفاهی او همخوانی نداشته باشد، تشخیص دهید و در نتیجه نتوانید ارتباطی اثربخش با مشتریان برقرار کنید.
اکثر بازاریابان، فروشندگان و حتی مدیران، مهارتهای غیرکلامی را جدی نمیگیرند. با جرات بیان میکنم بیشتر همین افراد، از علائم زبان بدن و تاثیر آن اطلاع چندانی ندارند و به صورت حرفهای نمیتوانند زبان بدن طرف مقابل را بفهمند؛ حال آنکه درک و تفسیر زبان بدن در مذاکرات خرید و فروش، بسیار حائز اهمیت است.
پیتر دراکر رضایت مشتری را ناشی از درست انجام شدن کار ها می داند. از سوی دیگر تا اینجا مشاهده شد که تحقیقات تجربی بسیاری رابطه علی و معلولی بین کیفیت خدمات و رضایت را تایید می کنند. در مطالعه ای که توسط کرونین وتیلور انجام شده است، رابطه علی و معلولی بین کیفیت خدمات و رضایت مشتریان مورد آزمون قرار گرفته است . این دو در مطالعات شان به این مطلب اشاره کرده اند که محققان بازاریابی درباره رابطه علی و معلولی بین کیفیت خدمات و رضایت مشتریان توافق ندارند و پیشنهاد کردند که مطالعات تجربی بیشتری برای تعیین ماهیت حقیقی این رابطه لازم است. آن ها در نهایت بر اساس تحلیل هایشان گزارش دادند که کیفیت خدمات دریافت شده به رضایت مشتریان منجر می شود. با بیان این مطلب در ادامه، مدلی که برگرفته از مدل نوریاکی کانو است را برای نشان دادن رابطه بین کیفیت و رضایت مشتری تشریح می کنیم. این مدلی نیازمندی های مشتریان و به عبارت دیگر ویژگی های کیفی مشتریان یا ندای مشتری را به سه دسته تقسیم کرده است. در متون مختلف از دو نموار برای بیان مدل کانو استفاده می شود. محور عمودی میزان رضایت و خشنودی مشتری و محور افقی میزان الزام کیفی مورد نظر مشتری را نشان می دهد. محل تلاقی محور افقی و عمودی حد متعادل در مشتری به لحاظ رضایت و عدم رضایت است. در این مدل نیازمندی های مشتریان در سه طبقه نیازمندی های اساسی، عملکردی و انگیزشی ارایه می شود.
کیفیت نوع اول: کیفیت بیان شده و مورد انتظار
ارزش مشتری
ارزش مشتری از، کیفیت کالا، کیفیت خدمت و قیمتی بر مبنای این عناصر، تشکیل شده است. کیفیت کالا و خدمت، پایه ی قیمت آن به شمار می رود ولی صرفاً بر مبنای یک طیف پیوسته خوب – بد، ارزیابی نمی شود. تصویر کلی یک شرکت نیز در، برداشت مشتری از ارزش دریافت شده، نقش دارد. مثال هایی از این تصویر، شامل مسئولیت در قبال محیط زیست، تابعیت شرکت و محبوبیت کلی آن می باشد.
مفهوم ارزش مشتری، ارتباط بسیار نزدیکی با رضایت مشتری دارد. اگر یک شرکت از انتظارات مشتری در قبال کیفیت کالا، کیفیت خدمت و قیمت، فراتر رود، آنگاه به شرح بالای رضایت مشتری دست خواهد یافت . بر عکس، اگر انتظارات مشتری برآورده نشوند، نتیجه نارضایتی وی خواهد بود و واضح است که هرچه میزان رضایت کمتر باشد، احتمال خرید دوباره از شرکت کاهش خواهد یافت.
دیدگاههای مفهومی به رضایت مشتری
به موازات طرح و توسعه پارادایم «انتظارات – عدم تطابق» برخی از محققین با توجه به نزدیکی مقولههای رضایت و طرز تلقی ، رضایت مشتری را از سه بعد مختلف مورد توجه قرار دادهاند.
نگرش شناختی: که رضایت را نتیجه تفاوت بین برداشت عقلایی مصرفکننده از عملکرد مجموعهای از مشخصههای محصول یا خدمت و وضعیت مورد انتظار از این محصول یا خدمت میداند. این نگرش، با پارادایم «انتظارات – عدم تطابق» مطابقت دارد.
نگرش عاطفی: این دیدگاه، رضایت را بر مبنای نیازهای ذهنی و آرزوها و تجارب (یادگیریهای) مشتری ارزیابی میکند. یعنی عقیده دارد که در برخی از شرایط، صرفنظر از عملکرد محصول ممکن است مشتری به دلیل عاطفی، راضی یا ناراضی باشد.
نگرش رفتاری و ارتباطی: این نگرش، از یک سو به پیامدهای رضایت (مثل رفتار شکایتی و وفاداری مشتری) میپردازد و از طرف دیگر مبتنی بر این است که تغییرات رضایت مصرفکننده، میتواند نتیجه ارتباطات بین اشخاص و گروهها و رسانههای گروهی (از جمله تبلیغات و اطلاعرسانی) باشد و هر دو وجه شناختی و عاطفی را در بر میگیرد.
پارادایم عواطف
گفته شد که یکی از نگرشهای مفهومی به مقوله رضایت مشتری،
مشتریان وفادار و رابطه ی آن با رضایتمندی
مشتری وفادار، کسی است که بطور مکرر از یک فروشنده، کالا و خدمات می خرد و نسبت به او نگرش مثبتی دارد و به همین جهت، خرید از او را به تمامی آشنایان خود نیز بطور مصرانه، توصیه می کند. بنابر این۵% افزایش در وفاداری مشتری، باعث می شود ۲۵% تا ۸۵% سود شرکت، افزایش یابد که این نرخ را هزینه وفاداری می گویند.
آبرا هام لینکلن می گوید: ” شما می توانید، همه ی مردم را بعضی مواقع گول بزنید” که از این جمله می توان، موارد زیر را استخراج نمود:
– همه را، همیشه نمی توان راضی نگه داشت.
– همه را، بعضی مواقع می توان راضی نگه داشت.
– بعضی ها را همیشه می توان راضی نگه داشت.
– بعضی ها را بعضی مواقع می توان راضی نگه داشت.
مشتریان راضی، فقط رضایت خود را ابراز می دارند، از مشتریان عاشق، آن های هستند که عنوان می کنند که:
قانون۲۰/۸۰ مشتری یابی
مطابق قانون ۲۰/ ۸۰، به تقریب، ۸۰ درصد از محصولات شما را ۲۰ درصد از مشتریان تان خریداری می کنند. یعنی ۲۰ درصد از مشتریان شما ۸۰ درصد از درآمدتان را تأمین می کنند. پس برای مشتریان بهتر، زمان بیشتری صرف کنید. ارتباط برقرار کنید و به مشتریان قدیمی خود زنگ بزنید.
این کار بسیار آسان و البته مهم است. اما در عین حال همیشه به جذب مشتریان جدید فکر کنید.
کار فروش دست کم ۳ مرحله دارد: پیدا کردن مشتری، توضیح دادن به مشتری که چرا خرید از شما بهترین خرید است و بالاخره نهایی سازی فروش. ۸۰ درصد از وقت تان را باید بگذارید برای پیدا کردن مشتری و صحبت با او و ۲۰ درصد باقیمانده را هم به نهایی سازی فروش اختصاص دهید.
)تریسی، روانشناسی فروش(
قانون ۷۰/۳۰
معمولاً فروشنده ها خیلی حرف می زنند. اما فروشنده خوب، سوال های خوب و گزیده می پرسد. شما باید به عنوان یک فروشنده، ۷۰ درصد گوش کنید و ۳۰ درصد سوال کنید. کار شما فقط کمک به مشتری است. تنها فروشنده های ضعیف هستند که زود قیمت می دهند. در یک گفتگوی خوب، مشتری خودش قیمت را می پرسد. وقتی مشتری با رفتارش به شما»نه« می گوید، فروش را متوقف نمی کند، بلکه شما را دعوت می کند به این که اطلاعات بیشتری در اختیارش بگذارید. )همان(
تکنیکهای فروش در بازاریابی
فروش، نوعی کمک به دیگران است برای ارتقای کیفیت کار و زندگی آنها. در سال های اخیر، فروش تغییرات شگرفی داشته. رقابت ها، فوق العاده شدیدتر و فروشنده ها خیلی بیشتر شده اند. آنهایی که می خواهند مشتری بیشتری جذب کنند، باید هوش و شخصیت برتری داشته باشند و حتی نوع لباس پوشیدن، صحبت کردن و راه رفتنشان هم اهمیت پیدا می کند. رقابت در فروش، مثل رقابت در مسابقات ورزشی است که اگر دایم آموزش نبینید و تمرین نکنید، رقبا از شما جلو می زنند. اگر به طور دایم بهتر نشوید،
حتماً بدتر می شوید و می روید در جمع همان ۸۰ درصد پایینی. )روانشناسی فروش –برایان تریسی
برچسب گذاری شده با :آموزشگاه ارتباط با مشتری اشتباهات فروش افزایش مشتری با مشتری چطور رفتار کنیم بازاریابی بازاریابی کالا بازخورد مشتری بازرگانی برند برند سازی برند سازی کالا برندسازی برندینگ تبلیغات تجارت تحقیقات بازاریابی جذب مشتری جذب مشتریان خدمت به مشتری دوره های آموزشی دوره های آموزشی برندینگ دوره های آموزشی جذب مشتری دوره های آموزشی فروش دوره های آموزشی فروشگاهی دوره های بازاریابی رشد برند روانشناسی ارتباط با مشتریان روش های فروش روغن شستشو سخنران بازاریابی سخنران فروش سوالات مشتری علی خویه فروش فروش مویرگی فروش و بازاریابی مدیریت مدیریت ارتباط با مشتری مدیریت ارتباط با مشتری CRM مدیریت استراتژیک بازار مدیریت برند مدیریت فروش مذاکره مشاور مشاور CRM مشاور بازاریابی مشاور برند مشاور برند آموزش مشاور برندینگ مشاور خرده فروش مشاور شرکت پخش مشاور فروش مشاور فروش مویرگی مشاور مدیریت مشاوره و اجرای مهندسی کانال های توزیع مشتری مشتری شناسی مشتری مداری مشتری مداری و مشتری مداری و CRM مشتری مداری و CRM آموزش مشتری مداری و CRM افزایش مشتری مشتریمداری مقالات CRM مقالات CRM آموزش مقالات CRM بازاریابی مقالات بازاریابی مقالات فروش مقالات فروش آموزش کاربردی مذاکره مقالات مدیریت افزایش مشتری مقالات و مطالب افزایش مشتریان مقاله مهندسی فروش مویرگی هایپرمارکت و روانشناسی ارتباط با مشتری CRM و روانشناسی ارتباط با مشتری افزایش مشتری وفادارسازی مشتریان
برقراری ارتباط مناسب با مشتریان یکی از مهمترین اهداف هر واحد خرده فروشی به ویژه فروشندگان مبلمان محسوب می شود. اما چه عواملی منجر به برقراری این ارتباط خواهد شد؟ و چه زمانی باید از آنها استفاده کرد؟ پاسخ به این سوالات می تواند به شما در برقراری یک ارتباط مناسب کمک کند. در این مقاله قصد داریم تا به ارائه نکاتی در خصوص ارتباط با مشتری بپردازیم.
اگر فروشندگان درصدد برقراری ارتباطی مداوم با مشتریان خود باشند، فضای فروشگاه به فضایی مناسب و پسندیده تبدیل خواهد شد. نمای داخلی و بیرونی فروشگاه از جمله ویژگیهایی است که می تواند روی نحوه برقراری این ارتباط تأثیر بگذارد. شما انتظار دارید مشتریان شما هنگام ورود به فروشگاه شما چه تجربه یا احساسی داشته باشند؟
تجربه ای که مشتریان شما در داخل فروشگاه شما کسب می کنند ترکیبی از چند حس مختلف است. ما قصد داریم روی حس دیداری تمرکز کنیم اما از طرفی دیگر باید به رایحه ای که در فضا پخش می شود هم توجه شود، علاوه بر این، صدایی که در آن فضا به گوش مشتریان می رسد نیز می تواند نقشی مهم در درک آنها از فضای کسب و کار شما ایفا کند. حس بویایی از جمله حواسی است که رابطه مستقیمی با احساسات انسان دارد. بسیار مهم است که فضا عاری از هرگونه رایحه ناخوشایند (از قبیل بوهای شیمیایی، عطرهایی با بوهای تند و غیره) باشد. یک بررسی مختصر می تواند شما را در آکنده کردن صحیح فضا به رایحه ای خوش راهنمایی کند. همچنین، می توانید صداها یا موزیک متن مناسبی انتخاب کنید که شما را در رسیدن به هدفی که برای آن تلاش می کنید، هدایت کند.
علاوه بر این، فضای داخلی سالن نمایش (با تأکید بسیار روی ترکیب کالاها و نحوه نمایش آنها) بازتابی است از مفهوم اصلی عنوان برند شما. مشتری ایده آل خود را تجسم کنید، فضایی که ممکن است در آن احساس راحتی کند و از گذراندن وقت خود در آن لذت ببرد را نیز در نظر بگیرید؛ اکنون برای ایجاد هماهنگی بین این دو تلاش کنید.
یک طراحی داخلی و خارجی منسجم می تواند مهمترین عامل در رساندن مفهوم اصلی کسب و کار شما باشد که به طور حتم مفهوم برند شما را از هر نظر مستحکم تر خواهد کرد. بنابراین می توان گفت که به روزرسانی های متناوب نوعی ضرورت در یک صنعت مد محور به حساب می آید.
بر خلاف تئوری بازاریابی کلاسیک که هنرش در جذب مشتریان جدید و تاکید آن بیشتر بر انجام معاملات متمرکز بود تا ایجاد رابطه با دیگران، با شدت گرفتن رقابت بین شرکتها در مشتری یابی برای محصولات و خدماتشان و همچنین افزایش قدرت مشتری در دنیای رقابتی امروز، شرکتها دیگر نه تنها باید به دنبال جذب مشتریان جدید باشند، بلکه حفظ و نگهداری مشتریان قبلی و برقراری روابطی مستحکم با آنان را نیز باید مورد توجه قرار دهند.
دنیای امروز مملو از تغییرات و دگرگونی هاست. تغییر در فناوری،تغییر در اطلاعات، تغییر در خواسته های مردم، تغییر در مصرف کنندگان و تغییر در بازارهای جهانی. اما از مهمترین تغییرات ایجاد شده در صحنه کسبوکار، تغییر در ارزشهای قابل عرضه به خریداران بوده است که به عنوان عامل اصلی موفقیت در سازمانهای فعلی شناخته می شود و سازمانهای پیشرو در هر صنعت موفقیت خود را مدیون توانایی در عرضه و ارائه ارزش بیشتر به خریداران در مقایسه با رقبایشان می دانند.